یادنامۀ زنده یاد دکتر اشکان رضوانی نراقی

یادداشتی در معرفی و بازخوانی پژوهش دکتر اشکان رضوانی نراقی، استادیار فقید دانشکده شهرسازی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به مناسبت چهلمین روز درگذشت ایشان
خبر درگذشت ایشان بر اثر حادثه سقوط بهمن در ارتفاعات شمال تهران در تاریخ ۶ دی ماه ۹۹ اعلام گردید.

یادنامۀ دکتر اشکان رضوانی نراقی
به قلم زهرا بادامچی؛ دانش آموخته مطالعات معماری ایران – دانشگاه تهران

تا پیش از شنیدن خبر غم‌انگیز مفقود شدن چندین کوهنورد در توچال، نام اشکان رضوانی نراقی استاد دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران را نشنیده بودم. با اینکه مقطع فوق لیسانس را در همین دانشگاه گذراندم کوتاهی من بر نشناختن همۀ اساتید پردیس هنرهای زیبا بیش از پیش بر خودم آشکار شد. به هرحال بعد از شنیدن خبر، شروع به جستجو دربارۀ اشکان رضوانی کردم تا دربارۀ او بیشتر بدانم. شخصیتی که همه جا به نیکی از او یاد شده است. چندین مقاله و پایان نامۀ ایشان به زبان انگلیسی را دانلود کردم و موضوع پایان نامه ایشان با عنوان «از مساجد و قهوه‌خانه ها تا میدان‌ها و کافه ها: شکل گیری و تغییر فضاهای عمومی سیاسی و زندگی اجتماعی در تهران مدرن» از دانشگاه ویسکانسین در میلواکی نظر من را بسیار جلب کرد و همان روز شروع به خواندن کردم. بعد از اتمام مطالعه تصمیم گرفتم به یاد ایشان و برای بزرگداشت او توضیحی از پایان نامه برای جامعه معماری و علاقه مندان ارائه کنم تا قدمی در جهت نشر اندیشۀ او برداشته باشم. بخشهای این نوشتار ترجمه مستقیم متن پایان نامه ایشان است.

همانطور که از عنوان پایان نامه مشخص است، موضوع اصلی بررسی تحول حوزه عمومی و سیاسی در دورۀ پهلوی در نسبت با دورۀ پسامشروطه است. در این پژوهش ظهور طبقه متوسط مدرن و طبقه کارگر شهری به عنوان طبقات جدید به طور کامل توضیح داده شده است که نقشی کلیدی در تحولات حوزۀ شهری دارد. تقابل طبقه متوسط مدرن و طبقه متوسط سنتی که هستۀ اصلی آن متشکل از بازاریان و روحانیون است، یکی از عوامل اصلی در تغییرات شهر دورۀ رضاشاهی است. در دورۀ پهلوی اول دوگانگی فضاهای جدید و قدیمی منجر به گفتمان اجتماعی قدرتمندی شد که یک رابطه قدرت مخرب بین طبقه متوسط مدرن و طبقات سنتی جامعه ایجاد کرد. طبقه متوسط مدرن، که مورد حمایت دولت بود، از این گفتمان برای به تصویر کشیدن خود به عنوان طبقات مدرن، مترقی، اروپایی، سکولار، سالم، علمی، و شاد و طبقات سنتی به عنوان عقب، منسوخ، سنتی، مذهبی، ناسالم، بدبخت، و نادان استفاده کرد. آنها خود را به عنوان آینده روشن و واجد شرایط کشور میشناختند و دیگران را به عنوان گذشته تاریک که باید از آن اجتناب شود به تصویر می‌کشیدند. بحث اصلی ایشان پیرامون این موضوع است که این نوع از گفتمان منجر به تخریب حوزه اشتراکی، فضاهای جمعی، و محله های شهر قدیمی شد. تحولات صورت گرفته همزمان به صورت بالا به پایین و پایین به بالا رخ داده است و موجب کم شدن قدرت و نفوذ طبقه متوسط سنتی چه در حوزه اجتماعی چه در حوزه شهر شد. دولت سیاست‌های مختلفی را برای سکولارکردن جامعه و محدود کردن قدرت علما دنبال کرد. آموزش ملی تعداد مدارس مذهبی را به طور چشمگیری کاهش داد و به سلطه علما در سیستم آموزشی پایان داد. با ایجاد یک سیستم قضایی سکولار جدید، دادگاه های قضایی مذهبی کاهش یافتند. با وادار کردن زنان به کشف حجاب در ملا عام، توسعه آموزش زنان، وادار کردن کارمندان دولت به شرکت در مراسم دولتی با همسران رونمایی شده خود، ممنوعیت کلاه و لباس سنتی، تغییر فداکاری مذهبی اموال، تبدیل وقف به یک موضوع دولتی و محدود کردن اقتدار روحانیون در این موضوع، ممنوعیت مراسم مذهبی محرم و قربان، و حتی به زندان انداختن و قتل برخی از علمای عالی رتبه، دولت پهلوی ارزش‌های سکولار را ترویج داد. دولت حتی در احترام به سنت قدیمی بست‌نشینی در مساجد و مقبره ها هیچ سازشی نشان نداد. قتل عام بست نشین ها در مقبره امام رضا مشهد به سنت کهن اعتراضات در فضاهای مقدس پایان داد. روحانیون اختیارات خود را بر نظام قضایی و آموزشی و وقف شرعی املاک از دست دادند. بازرگانان بزرگ بتدریج جای خود را به کارآفرینان و بازرگانان صنعتی جدید، پیمانکاران، مهندسان مشاور، سرمایه داران، و بانکداران دادند. نظام صنفی که به وجود آمده بود، به همان ترتیب تسلط خود را بر بازار، صنایع دستی، و داد و ستد، که منجر به تضعیف سازمان بازار شد، از دست داد. با تاسیس شهرداری ها، این موسسات شروع به تنظیم اصناف مختلف کردند. این اصلاحات سیستماتیک و مقررات دولت در فضاهای اجتماعی سنتی سه تغییر مهم را آغاز کردند. نخست اینکه بازارهای شهری مرکزیت خود را به عنوان نواحی اصلی تجاری شهرها از دست دادند. دوم، طبقه متوسط مالک، که در انقلاب مشروطه نقش مهمی ایفا کرده بود، انسجام و همبستگی خود را از دست داد؛ سوم، بخش بندی اجتماعی نقش اساسی خود را در ساخت بخش‌های سنتی جامعه از دست داد.

در دیدگاهی وسیعتر، سیاست‌ها و مداخلات دولت منجر به کاهش حوزه اشتراکی شد. حوزه اشتراکی، به عنوان نیروی اجتماعی اصلی تشکیل دهنده جامعه شهری ایران در طول قرن نوزدهم، مرکزیت خود را برای هدایت تعاملات اجتماعی در شهرها و استقلال خود را در برابر دولت مرکزی از دست داد؛ و دولت پهلوی اول توانست حوزه اشتراکی را تحت انقیاد درآورد. شکاف اجتماعی و ساختار دوگانۀ آن منجر به بیگانگی فرهنگی فزاینده نخبگان حاکم و طبقات متوسط جدید از قشر مذهبی و توده‌های بازاریان، مهاجران روستایی، کارگران، کشاورزان و افراد قبیله ای شده است که تمایلات ایدئولوژیک آنها به سمت سنت گرایی و پوپولیسم می‌رود. این بیگانگی در فضای شهری متبلور شده و طبقه متوسط مدرن، به عنوان یک گروه اجتماعی جدید، باید فضاهای خاص خود را ایجاد میکرد تا سرزندگی اجتماعی خود را حفظ کند. در این روند دولت بزرگترین حامی طبقه متوسط مدرن در فرآیند تولید فضایی بوده که با انحطاط فضاهای اشتراکی سنتی همراه بود. نهاد اجراکننده سیاست های دولت در پایتخت شهرداری تهران بود. نگرانی‌های اصلی دولت و شهرداری بر اصلاحات اجتماعی و تغییر سبک زندگی سنتی مردم متمرکز بود. اصلاحات اجتماعی شهرداری با تحول ساختاری جامعه شهری و ظهور طبقه متوسط مدرن همراه بود.

دو فرآیند موازی در این دوران آغاز شد. از یک سو، دولت و شهرداری کنترل سیستماتیک و تحول فضاهای جمعی و شیوه های اقشار سنتی جامعه را آغاز کردند. از سوی دیگر، فضاهای اجتماعی جایگزین و شیوه‌های جدید در شهرهای بزرگ سراسر کشور، به ویژه در تهران، رونق یافتند. کنترل شهری بر فضاهای سنتی و مدرن از طریق قوانین نظام نامه ها اجرا میشد. بر خلاف دربار قاجار، دولت پهلوی قدرت اجتماعی فضا را به عنوان ابزاری برای کنترل و تغییر اجتماعی کشف کرد. نظام نامه‌های شهرداری باید به عنوان جلوه های روابط قدرت در نظر گرفته شوند که از طریق آن دولت فضاهای اجتماعی را برای تغییر جامعه کنترل می‌کند. یکی از تغییرات صورت گرفته تخریب قهوه خانه ها و ظهور کافه ها بود. قهوه خانه ها و آشپزخانه های سنتی شهر قدیمی دستخوش تحولات اجتماعی – فضایی عمده‌ای در این دوران شدند. نظام نامه های شهرداری‌ها این فضاها را هدف قرار داده و آنها را به طور چشمگیری تغییر دادند. مطالعه دقیق نظام نامه ها نشان می‌دهد که آن‌ها ابزار دولت برای اجرای تحولات اجتماعی – فضایی ظریف برای از بین بردن کارکردهای اجتماعی سنتی این فضاها بودند. مقررات دولت در مورد این فضاها به قیمت قربانی کردن شیوه‌های اجتماعی قدیمی و روابط این فضاها اتفاق افتاد. ماده سه قسمت اول این نظام نامه قهوه خانه ها را از کشیدن عکس بر روی دیوارها و سقف‌هایشان منع می‌کرد. ماده پنج آن‌ها را از ساختن پلتفرم‌های نشیمن در اطراف فضای داخلی منع میکرد. در مقاله شش دستور داده شده بود که محل تهیه غذا و چای و قهوه را از محل پذیرایی جدا کنند. یکی از بخش‌های دوم آنها را مجبور کرد که به جای تخت، میز و صندلی داشته باشند. و ماده هفتم از بند چهارم نقالی و فعالیت های اجتماعی مشابه در قهوه‌خانه ها را منع کرد.

به موازات سرنوشت این فضاها دوران پهلوی اول شاهد گسترش کافه ها، رستوران‌ها و هتل های سبک اروپایی در تهران بود. در کنار توسعه طبقه متوسط مدرن، این فضاها در محله‌های شمالی شهر افزایش و گسترش یافتند. کافه ها، رستوران‌ها و هتلها به پاتوق طبقه متوسط مدرن تبدیل شدند. این فضاها به تصویری از تمایل این طبقه برای سبک زندگی جدید تبدیل شدند که مدرن، با جنسیت مختلط، غیر سنتی و اروپایی بود. تبلیغات در روزنامه اطلاعات نشان می‌دهد که اشکال جدیدی از زندگی اجتماعی در اطراف این فضاها، مانند مهمانی های باغ، بالماسکه، مهمانی‌های عمومی برای سال نو، شب‌های رقص، کنسرتها، تئاترها و مانند آن، توسعه‌یافته است.

اگر در اواخر عصر ناصری، اجتماعات اجتماعی سبک اروپایی به بخش کوچکی از درباریان و چند اروپایی در تهران محدود میشد، در دوره پهلوی اول، طبقه متوسط مدرن مشتاقانه از سبک زندگی جدید حمایت میکرد. طبقه متوسط مدرن در حال رشد، فضاهای خود را به وجود آورده بود که در تضاد کامل با فضاهای اجتماعی سنتی بودند. تضاد بین این فضاها در ادبیات هر دو بخش جامعه قابل ردیابی است. از یک سو، طبقات سنتی از اصطلاحات خاصی برای تحقیر طبقه متوسط مدرن و مردم با ظاهر اروپایی استفاده می‌کردند، مانند فوکول، موستافرنگ، قرتی، فرنگی مآب، و امثال آن. از سوی دیگر، طبقه متوسط مدرن فضاهای قدیمی و جدید را مقایسه کرد و مردم سنتی را در نشریات خود مورد تمسخر قرار دادند. در نهایت، کافه‌ها، رستوران‌ها و هتل های سبک اروپایی جدید از مقررات سخت گیرانه دولت مصون نبودند. دولت مقتدر و بوروکراتیک نظام نامه های جدید برای این مکان‌های در حال رشد تصویب کرد. برخلاف مقررات فضاهای سنتی، هدف شهرداری بر هم زدن روابط اجتماعی – فضایی به خوبی ایجاد شده این شرکت ها با این نظام نامه نیست. در عوض، استانداردهای سفت و سختی را برای فضاهای جدید وضع می‌کند تا سبک اروپایی خود را حفظ کنند و از تبدیل آنها به فضاهای سنتی جلوگیری کنند.

رضوانی در بخش‌ بعدی پژوهش خود کاهش فعالیت‌های مذهبی و نابودی تکیه ها را به موازت ظهور سینما و تئاتر بررسی میکند. به گفتۀ وی دلایل محدودیت مراسم مذهبی هر چه که باشد، این ممنوعیت تاثیرات عمیقی بر اقشار سنتی جامعه ایران دارد. همانند تحولات قهوه خانه ها و آشپزخانه‌ها، دولت تلاش کرد تا اشکال سنتی زندگی اجتماعی را در جامعه شهری ایران مهار کند. با لغو یا تغییر زندگی اجتماعی، فضاهای اجتماعی آنها در شهرها شروع به از هم پاشیدگی و ناپدید شدن کردند. تکیه های تهران، به عنوان مراکز سرزنده محله‌های قدیمی، یکی پس از دیگری ناپدید شدند. در سال ۱۹۴۶، دولت برای فراهم آوردن فضای باز برای شعبه بازار بانک ملی، سنگ عظیم مدور تکیه دولت را در محوطه سلطنتی تخریب کرد. با از دست دادن فضاهای جمعی و فعالیت‌های اجتماعی، بخش های سنتی جامعه نیروهای تولید مثل خود را از دست دادند. آن‌ها بازی را به طبقه متوسط مدرنیست واگذار کردند که هدف آن مدرن سازی و غربی کردن کشور بود. افول مراسمات تکیه و دیگر موارد زندگی مذهبی و ازدیاد سینماها و تئاترها نتایج همان گفتمان اجتماعی بودند که دوگانگی بین قهوه‌خانه ها و کافه‌ها را ایجاد کردند. تئاترها، کافه‌ها، رستوران‌ها و هتل ها آن‌ها محصولات طبقه متوسط مدرن بودند، و در عین حال، این فضاها، شبیه به سیستم آموزش ملی، تولیدکنندگان ‏مجدد‏ طبقه متوسط مدرن بودند.

در همین راستا افول زورخانه‌ها به عنوان حوزه اشتراکی طبقه متوسط سنتی و جایگزینی آنها با سالن های ورزشی بررسی میشود. طبق دیدگاه رضوانی تحول، تخریب، و ممنوعیت اقدامات و فضاهای جمعی بزرگترین ضربه به حیات طبقه متوسط سنتی و دیگر طبقات مشابه جامعه بود. با از دست دادن فضا و اعمال خود، قدرت تولیدکنندگی خود را از دست دادند. آنها قادر به بازتولید هویت های جمعی خود و انتقال آنها به نسل بعد نبودند. آن‌ها باید فرزندانشان را به مدارس دولتی جدید که براساس یک برنامه‌درسی ملی و متحد بودند، بفرستند. آن‌ها مکان‌های گردهمایی و بازی‌ها و آداب و رسوم مربوط به خود را از دست دادند. این شهر قدیمی به بهانه نوسازی تخریب شد و محله‌های قدیمی به عنوان مکان‌های ناسالم، فقیر و ناامن به تصویر کشیده شدند. به طور خلاصه، جوامع شهری روش‌هایی را که برای بازتولید هویت جمعی خود نیاز داشتند، از دست دادند. در نتیجه، حوزه عمومی بزرگترین بازنده تحولات پس از انقلاب مشروطه و به ویژه در دوران پهلوی اول بود. از طریق مقررات فضایی، از هر گونه تهدید جدی برای تسلط بر دولت جلوگیری شد. مراسم محرم ممنوع اعلام شد و تکیه ها رها شدند، بنا بر این هیچ خطر تبدیل یک مراسم مذهبی احساسی به یک اعتراض کاملا سیاسی وجود نداشت. قهوه‌خانه های پر جنب و جوش عصر قانون اساسی، به عنوان فضاهایی برای تبادل اخبار و بحثهای سیاسی، به فضاهای رام برای تفریح و سرگرمی تبدیل شدند. به جای اجراهای تعزیه با مرکزیت جنگ بین عادل و ناعادلانه، مردم دعوت شدند تا نمایش ها و فیلم‌های مبتنی بر داستان‌های غربی را تماشا کنند. در نهایت، به جای زورخانه به عنوان مراکز مردمی که خود را وقف و قدرت فیزیکی خود را برای رفاه جامعه خود کردند، مردم تشویق به بازی فوتبال و ورزش‌هایی شدند که فعالیت‌های رقابتی جالبی بودند.

موضوع دیگری که رضوانی به آن میپردازد تغییر حوزۀ عمومی سیاسی است. برای ورود به این موضوع، ایشان تحولات دوره دوازده ساله بین اشغال متفقین در سال ۱۳۲۰ ش و کودتای سال ۱۳۳۲ ش را بررسی می‌کند. دوره ای که پس از بیست سال دیکتاتوری رضا شاه، فرصتی برای دموکراسی در جامعه ایران فراهم کرد. سه تغییر اساسی اجتماعی در این دوران به ثمر رسیدند. اولین تغییر، تحول حوزه عمومی است. اول از همه، مقامات مذهبی نقش اندکی در شکل گیری افکار عمومی در این دوران داشتند. اگر این گروه عامل اصلی شکل‌گیری افکار عمومی و حوزه عمومی در طول انقلاب مشروطه بود، در این زمان تاثیر آنها محدود به بخش سنتی جامعه بود. احزاب سیاسی با روزنامه‌ها، سازمان ها و اجتماعات عمومی خود در فضاهای عمومی شهر، عوامل تعیین کننده‌ای در شکل‌گیری حوزه عمومی و افکار عمومی بودند. دوم، ماهیت بخش بندی شده حوزه عمومی به یک مدل مبتنی بر طبقه تبدیل میشود. در حالی که طبقه متوسط مالک همراه با روشنفکران مجبور بودند برای اتحاد جوامع مختلف شهر در طول انقلاب مشروطه تلاش کنند، در دوره دوازده‌ساله، احزاب و سازمان های سیاسی مجبور بودند طبقات اجتماعی را برای اهداف سیاسی خود بسیج کنند. سوم، طبقه متوسط مدرن نیروی اجتماعی کلیدی در شکل‌گیری حوزه عمومی در این دوران بود. برخلاف طبقه متوسط سنتی، طبقه متوسط مدرن هیچ وابستگی جمعی نداشت. این طبقه نسبتا جدید گروه اصلی در بیشتر احزاب سیاسی این دوره بود. احزاب تودی، جبهه ملی و دموکرات به شدت به این طبقه اجتماعی وابسته بودند. طبقه متوسط مدرن از طریق فعالیت‌های سیاسی خود توانست طبقه کارگر یا بخش سنتی جامعه را بسیج کند. چهارم، اگرچه زنان ایرانی هنوز حق رای دادن و مشارکت مستقیم در فرآیند سیاسی را نداشتند، اما موفق شدند به بخش رسمی حوزه عمومی تبدیل شوند. اگر آنها در دوران مشروطه مجبور به مبارزه مستقل برای ایجاد و تنوع بخشیدن به حوزه عمومی بودند، در این زمان احزاب سیاسی زنان را به عنوان بخش اساسی این حوزه پذیرفتند.

دومین تغییر بنیادین اجتماعی، دگرگونی فضاهای عمومی سیاسی تهران بود. بیش از هر زمان دیگری در تاریخ مدرن ایران، شهرهای ایران شاهد وقایع اعتراضات، نشست‌های سیاسی و راهپیمایی‌ها بوده‌اند. در تهران، حداقل هشتاد و هشت مورد در این دوران رخ داده‌است. تنوع نیروهای اجتماعی بسیج کننده به فراوانی اجتماعات سیاسی عمومی در شهر کمک کرد. احزاب سیاسی اصلی – توده، جبهه ملی، و تا حدی احزاب دموکرات – نیروهای موثری در پویاسازی توده ها بودند. علاوه بر این، سازمان‌های سیاسی کوچکتر، گروه های رادیکال، اتحادیه های کارگری و دانشجویی، گروه‌های مذهبی، و اصناف به طور مکرر مردم را به خیابانها و میدان ها آوردند تا اهداف سیاسی مختلف را دنبال کنند. از زمان مشروطه، تغییری اساسی در فضاهای عمومی سیاسی تهران رخ داده‌است. از هشتاد و هشت قسمت، تنها نه قسمت از اجتماعات سیاسی در فضاهای مقدس شهر روی دادند. در حالی که در دوره مشروطه تا اوایل حکومت رضاشاه، مردم تقریبا تمام اعتراضات و اجتماعات سیاسی خود را در سه مسجد بزرگ تهران و یک زیارتگاه مقدس در خارج از شهر برگزار کردند، در یک دوره ۱۲ ساله، میادین و خیابان‌های اصلی شهر جایگزین فضاهای مقدس به عنوان فضاهای عمومی سیاسی اصلی تهران، شد. در حالی که در دوره مشروطه تا اوایل حکومت رضاشاه، مردم تقریبا تمام اعتراضات و اجتماعات سیاسی خود را در سه مسجد بزرگ تهران و یک زیارتگاه مقدس در خارج از شهر برگزار کردند، در یک دوره ۱۲ ساله، میادین و خیابان‌های اصلی شهر جایگزین فضاهای مقدس به عنوان فضاهای عمومی سیاسی اصلی تهران، شد.

تغییر اساسی سوم، دگرگونی نحوه اعتراضات و طول زمان آنها بود. در دوران گذشته، بست نشستن، شکل اصلی اعتراض بود. معترضان عادت داشتند که یک مسجد یا یک مقبره را اشغال کنند و تا زمانی که دولت مجبور به تسلیم شدن در برابر درخواست‌های آنها یا تخلیه اجباری آن‌ها نشود، آنجا بمانند که میتواند منجر به رسوایی دولت شود. با انتخاب مکانهای مقدس اصلی در شهر، به عنوان مقصد اصلی زیارت و نماز روزانه شهروندان، گروه‌های معترض میتوانند تعداد رو به افزایشی از مخاطبان را برای خود تضمین کنند. برای مثال، تظاهرات معترضان در مقبره شاه عبدالعظیم، در طی انقلاب مشروطه، یک ماه به طول انجامید و اخبار مربوط به تظاهرات آنها در سراسر کشور پخش شد. اما خیابان ها و میدان ها محل فعالیت‌های روزانه بودند. تمام وقایع مورد بحث در این دوران، حتی آن‌هایی که روزها ادامه داشتند، از صبح آغاز شدند و قبل یا چند ساعت بعد از غروب آفتاب به پایان رسیدند؛ تظاهرات، فعالیت‌های روزانه بود. مردم خیابان ها و میدان ها را برای شب ترک کردند و میتوانند صبح روز بعد برای ادامه اعتراضات خود بازگردند. در نقشۀ زیر مسیرهای اعتراضات دوره دوازده ساله مشخص شده است.

همچنین در صفحات ۳۵۱ تا ۳۵۶ پایان نامه درجدولی به تفصیل تاریخ، عوامل، مکان و علت اعتراضات آورده شده است.
بخشهای این نوشتار ترجمه مستقیم متن پایان نامه ایشان

همانطور که اشاره کردم موارد بالا ترجمۀ مستقیم از هسته اصلی پژوهش ایشان و چکیده‌ای از بخش پنجم به بعد این پایان نامه است. به صورت کلی مساله پژوهشگر با این سوال آغاز می‌شود که علت تغییر مکان های اعتراضی در شهر از دو مسجد و امام‌زاده در سال‌های ۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ در زمان مشروطه به خیابان‌ها و میادین در شمال تهران در سال‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ چه بوده است؟ وی با استفاده از منابع متنی از جمله روزنامه‌ها، سفرنامه‌ها، خاطرات و نقشه‌ها به بررسی این موضوع پرداخت و معتقد است تغییر فضاهای سیاسی با تغییر جامعه شهری، زندگی اجتماعی و فضاهای اجتماعی در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارد. بخش‌های ابتدایی پایان نامه به تفصیل جامعه قرن ۱۹ و فضاهای اجتماعی آنها از جمله حمام‌ها، زورخانه، تکیه، مساجد و قهوه‌خانه‌ها را به تصویر می‌کشد و تحولات فضاهای شهری را در سایه تحولات مردم و زندگی اجتماعی آنها توضیح می‌دهد.

Naraghi, Ashkan Rezvani . “From Mosques and Coffeehouses to Squares and Cafés: The Production and Transformation of Political Public Spaces and Social Life in Modern Tehran .” PhD Thesis, The University of Wisconsin-Milwaukee, 2016

(مسئولیت محتوای مطالب مطرح شده در یادداشت مذبور به عهده نویسنده می باشد.)
دریافت پوستر
منبع خبر: www.MemarNews.com
مطالب معمارنیوز را در کانال تلگرام معمارنیوز دنبال نمایید.

هرگونه استفاده از مطالب اختصاصی این سایت بدون کسب اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد.

 

Follow Memarnews
FacebooktwitterlinkedinyoutubevimeoinstagramflickrfoursquareFacebooktwitterlinkedinyoutubevimeoinstagramflickrfoursquare

share Memarnews content
FacebooktwitterlinkedinmailFacebooktwitterlinkedinmail


مطالب پیشنهادی :



نظر دهید

لطفا پاسخ صحیح را در کادر وارد نمایید. *

تمام حقوق این سایت برای © 2024 معمار نیوز محفوظ است.هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون کسب اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد.
flickrtumblrtwittergoogle_pluslinkedininstagramfacebook