معماری به زبان مادری
- دوشنبه, بهمن 13, 1393, 13:01
- اخبار معماری, یاداشت
- ثبت نظر
علی خیابانیان، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
معماری به زبان مادری
آموزش کامل زبان یک جامعه و تسلط بر اصول و قواعد آن، جهانبینی، نحوه تفکر و عملکرد ما را در آن جامعه تعیین می کند. چنانکه هر چقدر از دایره لغات بیشتری بهرهبگیریم ارتباط با دیگران آسانتر و از کیفیت بهتری برخوردار خواهد بود، آشنایی با ساختار زبانهای فرهنگی، هنری و معماری نیز بر کیفیت زندگی و طراحی ما میافزاید. آشنایی با زبان معماری جامعه خود و تاثیرات آن بر نحوه تفکر و طراحی ما موضوعی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. مشکلات و کمبودهای فکری، تخصصی و حتی تکنولوژیکی در عرصه معماری حاکی در قالب امکانات و قواعد و ساختار زبانی بررسی کرده و راهکاری هرچند کلی برای آن ارایه خواهیم نمود. یک زبان معماری مشخص که برگرفته از فرهنگ و نوع تفکر در جامعه ما میتواند عرصههای مختلف معماری را بههم پیونددهد و با چیدمان و ارتباطی درست برای مفاهیم، الگوها و پدیدها از مشکلات و سردرگمی معماری بکاهد.
در رویارویی با هر جامعهای از سطوح مختلف تاریخ، با اعتقادات خاص فرهنگی و مذهبی، با قوانین سیاسی و ارزشهای اجتماعی با وجود تفاوتها و اختلافات وجه مشترک مهمی با یکدیگر دارند؛ هر جامعهای برای اداره امور، ارتباط ، آموزش و … زبانی دارد. زبان ها هستند که قواعد و نحوه ارتباط پدیده ها، الگوها، کلمات و افراد را تعریف کرده و میسازند.
زبانهای رایج در جامعه تنها به ادبیات محدود نمیشود، برای آموزش، سیاست، اقتصاد و حتی ازدواج انواع زبانها را داریم. بر اساس آنها رفتار می کنیم، تصمیم میگیریم، کار میکنیم و زندگی. قواعد زبان ما را خلاق میسازد، زیرا از سرگردانی در ترکیبهای بیمعنای واژهها، فرمها و پدیدهها در امان دارد (الکساندر، ۱۳۸۱، ص ۱۷۹). چنانکه هر زبان ادبی، دایره لغات و قوانین صرف و نحو و ساختار نوشتاری مشخصی را داراست، سایر زبان ها نیز از این شیوه تبعیت می کنند.
به عنوان مثال نظم یک جامعه منوط به پایداری و انعطاف و انسجام قوانین زبانی است که در مناسبات اجتماعی به کار میرود. شناخت زبانهای یک جامعه یا یک تمدن تاریخی، مهمترین عمل در شناخت و درک شیوه زندگی، جهانبینی، اعتقادات، آداب و رسوم و حتی معماری است. به واسطه این شناخت میتوانیم از آنها بیاموزیم، آموزش دهیم، تجارت کنیم یا شیوههای تسلط بر آنها را بیابیم. عدم آشنایی جوامع با زبان سیاسی و اقتصادی یکدیگر مانع نزدیکی و ارتباط می شود و بالعکس، پویایی و انعطاف یک جامعه در برخورد با فرهنگهای مختلف و فراهمکردن فضای تعامل و گفتگوی آگاهانه بر عمق فکری و غنای فرهنگی میافزاید و باعث پیشرفت و توسعه مناسبات بین کشورها میشود.
حال سوال اصلی اینجاست که چگونه می توان به به زبانی کامل، پویا و پایدار دست یافت؟ پاسخ به این سوال ما را در دستیابی به زبانی مشخص و پویا از معماری که ازعان فرهنگ و جامعه ایرانی باشد رهنمون خواهد شد.
زبان معماری
متاسفانه معماران و اساتید امروز ایران از زبانی مشخص و به ویژه مشترک بین معماران بیبهرهاند و از نیازها و خواستههای جامعه و مردم بسیار دور. غالبا اسیر زبانهای معماری رایج در کشورهای غربی یا زبانی اختصاصی اند که در خلوت خود برساختهاند. درحالیکه معماری نیز برای خود زبانی دارد؛ زبانی که بر اساس آن طراحی کنیم، بسازیم و آنرا آموزش دهیم. زبان معماری نیز مانند زبان محاوره یا نوشتاری از جامعهای به جامعه دیگر و در دهه های اخیر از معماری به معمار دیگر فرق میکند. زبان معماری گوتیک با زبان معماری مدرن دارای تفاوت های بسیاری است. در عین اشتراک در اصول و قوانین زیباشناختی یا مهندسی، هر کدام ساختار ویژه و قوانین خاص خود را داراست.
زیباترین خانهها و روستاها، لطیفترین گذرگاهها و دژها، پر ابهتترین مساجد و کلیساها، حیات خود را بدین سبب بدست آورده و ادامه میدهند که زبانهایی که سازندگانشان به کار بردهاند قوی و پرمایه بودهاست (الکساندر، ۱۳۸۱، ص ۱۹۸).
عمده تفاوتها بین زبانهای معماری از جهانبینی، نحوه تفکر، زندگی و فرهنگ و خواستههای جامعه برمیخیزد تا تفکرات خلاقانه یک معمار. چنانکه مدرنیته نقش مهمی در شکلگیری به هنر و معماری مدرن داشته یا تغییرات تاریخی و فرهنگی و نیازهای جدید از اواسط قرن بیستم و تولد و رشد زبان جدیدی از معماری که به فضایی متفاوت از الگوها و ساختار معماری مدرن میاندیشید ما را به معماری پست مدرن رساند. چنین است معماری به شدت تحتتاثیر زبانهای هنری، فلسفی، تاریخی، جامعه شناختی و … است. از این رو افول و پیشرفت یک معماری در تعامل بین زبانها شکل میگیرد:
- تثبیت هویت معماری در جامعه.
- با گذشت زمان و تغییر کارکردها و نیازها، زبان معماری انعطاف ساختاری لازم برای تغییر کاربری و تطابق با عملکردهای جدید را داراست یا نه.
- به لحاظ فکری و معنوی میتواند با فرهنگ و نوحوه اندیشیدن مردمان آینده هماهنگ شود.
- انعطاف لازم در تلفیق و تغییر در اصول و قوانین برای هماهنگی با دیگر زبانهای معماری را داراست.
- زمینه ساز بستری برای فعالیت و بهره گیری اندیشمندان و معماران سایر جوامع.
- قائل شدن انواع زبان برای جامعه و همعرض دانستن آنها، ارتباط بین پدیدهها را آسانتر و نزدیکتر میکند. زبان معماری و معماران جدا و برتر از سایر زبانها و افراد جامعه نیستند و زندگی مشترکی را در کنار هم میگذرانند. عدم ارتباط زبانها از پویایی و پایداری آنها میکاهد و منابع تغذیه فکری و عملی آنها را تضعیف میکند. تعامل و داد و ستد بین زبان معماری و سایر زبانها باعث انسجام و باروری معماری میشود. به فهم نیازها، شرایط جامعه و وضوح و لزوم مسیری که طی میکند کمک مینماید. به خلاقیت طراحان میافزاید و از میزان اشتباهات آنان می کاهد.
قدرت ما معماران برای خلق یک بنا کاملا محدود به قواعدی است که تاکنون توانستهایم در زبان خود بیندوزیم (السکاندر، ۱۳۸۱، ص ۱۷۷). زبان معماری بسیار وابسته به زبان هنر و زبانی است که متفکرین علوم انسانی (من جمله فیلسوفان و جامعهشناسان) به کار میبرند. خلاقیت هنری از یک سود و تفکر و استدلال فلسفی و تحلیلیهای رواشناسی و جامعه شناختی دو بال اجتنابناپذیر در تفکر و طراحی معماری به شمار میروند. زبان معماری به تنهایی رشد بسیار محدودی خواهد داشت و نمیتوان انتظار خلق شاهکارها و بناهای ماندگار را از آن داشت. از این رو ارتباط جامعه معماری با سایر رشتههای هنری و مباحث علوم انسانی در عمل و به ویژه در آموزش باید مد نظر قرارگیرد:
– انواع هنر به ویژه هنرهای تجسمی، بستری برای آزمایش ایدهها، پرورش قوهخلاقه، شناخت از خود و زندگی هستند. بسیاری از ایده ا را که انجام آن در حوزه معماری که بدلیل مشکلات ساخت نیازمند به هزینه و زمان طولانی است را می توان در قالبهای مختلف هنری تجربهکرد، عکس العمل جامعه و منتقدین را بررسیکرد و آنرا برای اجرای معماری آماده نمود.
– مباحث متنوعی را در علومانسانی میتوانیافت که در شناخت از خود، مردم، شرایط جامعه، پیشبینی آینده و میزان و چگونگی تاثیر بیشتر یک اثر معماری در مردم کمک کند. اما علوم انسانی با رشد چشمگیری که در دهههای اخیر داشته دارای تقسیمات رشتهای متنوعی است که شاید برای یک معمار، امکان آشنایی و تسلط بر آنها – البته به میزان نیاز- سخت به نظر برسد. راه حل این موضوع به بحث میان رشتهای بر میگردد. لازم نیست که یک معمار از علوم مختلف سردر بیاورد، بلکه تقویت ارتباط و ایجاد فضایی مناسب و پویا برای چالشهای میان رشتهای، برگزاری همایشها . محافل بحث و گفتگو، انتشار کتب و برزگرای نمایشگاههای مشترک نتایجی را به بار میآورد که معماران با اطمینان میتوانند از آنها بهره گیرند.
زبان و تفکر
اگر تقویت ارتباط بین زبان معماری با سایر زبانهای رایج جامعه را اولین قدم در تدوین زبان معماری بدانیم، تفکر امری مهم در تصحیح یافتهها و صحت و دقت در روابط ایجادشده خواهد بود. برای ایجاد روابط جدید به «تفکر خلاق» و برای تصحیح، ارزیابی و تحلیل به «تفکر انتقادی» نیاز داریم:
– تفکر انتقادی به معنای منفینگری و جست و برای عیب یابی نیست، بلکه تفکری است که به ارزیابی دلیل و استدلا می پردازد. تفکر انتقادی آرمان «شخص معقول» (Reasonable Person ) یعنی کسی که می تواند به طور مستقل و بدون کنترل دیگران به تفکر بپردازد را مورد تاکید قرار می دهد (فیشر، ۱۳۸۶، ص ۱۸). جان دیوئی در کتاب «چگونه فکر می کنیم» ماهیت و ذات تفکر انتقادی را «قضاوت معلق» یا بدبینی سالم (نقد سازنده) و پرهیز از تعجیل در قضاوت، تعریف می کند؛ به عبارت دیگر، او تفکر انتقادی را بررسی فعال، پایدار و دقیق هر عقیده یا دانش میداند (دیوئی، ۱۹۸۲، ص ۷۴).
چت میرز در کتاب «آموزش تفکر اتنتقادی» آنرا شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و اظهار نشده در بحثهای دیگران، عدم هیجان عاطفی هنگام روبرو شدن با مساله تعریف میکند. وی معتقد است عامل اصلی در تفکر انتقادی طرح پرسشهای مربوط به مساله و نقد و بررسی راهحل ها بدون مطرح کردن جایگزینهاست. (میرز، ۱۳۷۴)
– تفکرخلاق دارای منشهای خاصی است که آنرا از تفکر انتقادی متمایز میسازد. تفکر خلاق به طور وسیع محصول خود ذهن است. با آنکه ابتدا به نظر میرسد راهنمای تفکر است، در واقع از تمایل برای کاوش مسائل جدید نشات میگیرد و از نظر ارزش، سیال و پرتحرک است و حیات آن به کاوش بستگیدارد. در تفکر خلاق تمایل به انعطافپذیری، اختلاف و تنوعطلبی بیشتر است و هدف آن فراتر از تحقق یا کسب نتیجه است. نه در هسته راحت شایستگی افراد، که در لبه تیز شایستگی قرار دارد و متکی بر انگیزههای ذاتی و منحصر به فرد است. تفکر خلاق فراتر از حل مساله و منشهای آن است و در واقع مجموعه ای است از مهارت های خاص و منحصر به فرد (شعبانی، ۱۳۸۹) تفکر خلاق امری خیالپردازانه و مبتکرانه و نیز مضمن خلق ایدههای جدید است. خلاقیت فقط پیدا کردن راه حل های جدید برای حل مسائل نیست، بلکه خلق راه حلهای بهتر است. (فیشر، ۱۳۸۶، ص ۱۱۴)
اهمیت مباحث یاد شده بر کسی پوشیده نیست، اما زمانی که از زبان سخن میگوییم نباید فراموش کرد که زبان یکی از ابزار تفکر است و بسیاری از اصول و قوانین تفکر را در خود دارد. ساختار یک زبان نحوه اندیشیدن را تعیین میکند؛ می گوید به چهها و چگونه بیندیشیم. نویسنده بر این باور است که در کنار مباحث نظری تفکر و تمرین مهارتهای تفکر، فضایی مناسب و فراخ برای فعالیتهای زبانی باید ایجاد کرد تا ویژگیها و اصول یک زبان را از بین تعاملات بین زبان و اندیشه استخراج کرده یا غنا بخشیم.
برای ارایه اندیشهها زبانهای مختلفی استفاده میکنیم. زبان ویژه آموزش، برنامهنویسی، آشپزی، مقاله نویسی و … . علاوه براینها، زبان فرصت یا بستری را برای اندیشدن فراهم میکند یا به قولی بهانهای برای تکمیل اندیشه هاست. در ارایه اندیشهها، زبان نقش پررنگی دارد. زمانیکه یک شیمیدان تفکرات خود را در قالب آزمایشی انجام میدهد نمی توان اندیشدن وی را از تکنیک،ابزار و قوانینی که از آنها استفاده میکند و نیز اندیشهها و ایده هایی که در فرایند کار حاصل می شود جدا دانست. یا نوشتن و سخن گفتن در شکل گیری تفکرات ادبی، فلسفی و حتی درمانی در روانشاختی نقش مهمی را ایفا میکند. از این رو اندیشیدن را باید در ورطه زبان و در تعامل با سایر زبانها انجام داد.
دیاگرام زبان، اندیشه، تفکر پویا (نویسنده)
هماهنگونه که در دیاگرام «زبان، اندیشه، تفکر پویا» مشاهده میکنید حرکتی از ذهن اندیشمند، با شروع به تفکر آغاز شده، به زبانهای مختلف بیان میشود، بر اساس قوانین و چهارچوب نظری و عملی زبان مورد نظر مورد تجربه و آزمایش قرار میگیرد، تحلیل می شود و نتایج حاصل و یافتههای جدید را به سیستم فکری ما اضافه میکند. در این بین «تفکر خلاق» در خلق ایدهها، بافتن راه حل، نحوه ارایه اندیشه، کشف روابط ناشناخته، وضوح تصورات ذهنی و تجسم ایدهها عمل میکند. از سوی دیگر «تفکر انتقادی» نیز در سنجش، ارزیابی، منطقی بودن تصمیمات، توجه به نیازهای واقعی جامعه در مقابل بلندپروازیها و خواستههای ارزشی، تعیین درستی و دقت حقیقی عبارتها، تعیین ابهامهای ادعاها یا مباحثه ها(شعبانی ۱۳۸۹، ص ۸۳)، تشخیص تناقضات در استدلال و … و نظارت بر کیفیت و چگونگی تجارب بین رشتهای عمل میکند.
تداوم این چرخه در سطح جامعه بین تفکر و زبان معماری و تحلیل وارزیابی روابط بین زبان ها دستاوردهای مهمی من جمله موارد زیر خواهد داشت:
– شناخت درست از ساختار زبان.
– تدوین زبان معماری بر اساس اصول و قوانین پایدار.
– به شناخت مولفه های و الگوها و اندیشههای بی زمان در معماری میرساند.
– به زبان غنا میبخشد.
– مفاهیم، فرمها و ساختارهای جدید تولید میکند.
– با تکنیکها و شیوههای یاد شده میتوانیم مابین زبان معماری امروز و معماری گذشته پلی ارتباطی ایجاد کنیم.
نتیجه گیری:
باور به وجود زبان، ایجاد تعامل بین زبان ها و تقویت و رواج انواع تفکر ما را به ساخت زبان معماری موفق می کند که در خود از فرهنگ و اندیشه های تاریخی گرفته تا پشرفت های تکنولوژیکی جهان غرب را می تواند جای دهد. زبانهای معماری، متعلق به هر قرن و سرزمینی که باشند در ریشه، مشترکات بسیاری دارند که در راستای تعاملات و چالشهای زبانی کشف میشوند- همچون اندیشههای معماری که از درون تعاملات زبان معماری و زبانهای رایج درجامعه حاصل می شود- ما را به شناخت از معماری گذشته ایران و آنچه که از معماری گذشته در معماری کنونی نهفته است، خواهد رساند؛ زبانی ازعان خود و سازگار با روح زمانهای که در آن زندگی میکنیم.
منابع:
– الکساندر، ک، معماری و راز جاودانگی، ترجمه مهرداد قیومی، نشر دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ۱۳۸۱.
– خیابانیان، ع، خلاقیت در فرآیند طراحی معماری ۳ (معماری پارامتریک)، نشر مهرایمان، تبریز، ۱۳۹۱.
– شعبانی، ح، روش تدریس پیشرفته (آموزش مهارتها و راهبردهای تفکر)، نشر سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، تهران، ۱۳۸۹.
– فیشر، ر، آموزش تفکر به کودکان، ترجمه مسعود صفایی مقدم و افسانه نجاریان، نشر رسش، تهران، ۱۳۸۶.
– میرز، چ، آموزش تفکر انتقادی، ترجمه خدایار ابیلی، نشر سمت، تهران، ۱۳۷۴.
– Dewey, J. Democracy and Education, New York: McMillan, 1916.
منبع خبر: www.MemarNews.com
Follow Memarnews
share Memarnews content