معرفی دو جلد از مجموعه کتابهای “اندیشمندان برای معماران”؛ «کانت برای معماران» و «هایدگر برای معماران»
- شنبه, اسفند 24, 1398, 10:28
- اخبار معماری, کتب معماری
- ثبت نظر
اختصاصی، معمارنیوز – معرفی دو جلد از مجموعه کتابهای “اندیشمندان برای معماران”:
کتاب «هایدگر برای معماران»
کتاب «کانت برای معماران»
• جلد ۶؛ کتاب «هایدگر برای معماران»:
نویسنده: آدام شار
مترجم: مرتضی نیکفطرت
ناشر: انتشارات کتاب فکرنو
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷
شمارگان: ۱۰۰۰ نسخه
تعداد صفحات: ۱۹۲
قیمت: ۳۵/۰۰۰ تومان
هایدگر برای معماران:
این کتاب به بررسی اندیشههای هایدگر در باب معماری میپردازد. این فیلسوف شهیر آلمانی تأثیر شگرفی بر حوزه فلسفه پدیدارشناسی داشته است که ترجمان این رویکرد در حوزه نظریه و پراکتیس معماری بسیار تأثیرگذار بوده است. پیتر زومتور، استیون هال، هانس شارون، کریستین نوربرگ شولتز، یوهانی پالاسما و … از جمله این افراد هستند. هایدگر یک افق معنایی دیگری از هستی و یک دستگاه معرفتشناسی مستقلی را به ما معرفی میکند که در پرتو آن میتوان به پرسشِ هستی و چیستیِ هستی پرداخت؛ در رابطه با آن اندیشید و یک گشودگی خاصی نسبت به هستی پیدا کرده و به معنویتی بسیار زیبا و شاعرانه دست یافت. موضوع اصلی هایدگر این است که نمیتوان هستی را بهصورت علمی ثابت کرد یعنی هستی چیزی نیست که بتوان بهواسطهی فرمولهای فیزیک یا قواعد ریاضی و علوم تجربی آن را فهم کرد بلکه باید هستی خودش، خودش را به ما نشان دهد. هایدگر، جملهی کلیدی دکارت «من میاندیشم، پس هستم» را نقد مینماید. بدینمعنا که تأکید را بر اندیشیدن قرار نداده و به اعتقاد او، «من پیش از آنکه بیندیشم، هستم». این «هستن»، چیزی است که تجربه میشود و سپس «اندیشیدن»، بهعنوان یکی از آن کنشهایی است که هستنِ من، میتواند انجام دهد؛ و البته بسیاری از کنشهای دیگر غیر از اندیشیدن نیز وجود دارند که هستنِ من قادر به انجام آن است. به دیگر سخن، بازگشت به مفهوم هستی در دیدگاه هایدگر مطرح است. بدینترتیب پدیدارشناسی معماری نیز به هستی ما در معماری میپردازد.
مدل معماری هایدگر، حول مرکزیت ویژگیهای تجربه انسانی قرار میگیرد. آدام شار در کتاب هایدگر برای معماران در مورد نظریات وی مینویسد که از دیدگاه هایدگر، اکثر مردم، خود را در زندگی روزمره غرق میسازند تا سؤالات بزرگ و مشکل هستی را به فراموشی بسپارند. برای او مسئلهی ساختمان، بهعنوان حضور و تجلی انسان در زمین، حقیقتی مسلم است که تأثیرات افکار او را بهروشنی میتوان در آثار پیتر زومتور مشاهده کرد که در فصل انتهایی کتاب به این موضوع پرداخته شده است. هایدگر با تأکید بر موضوع حضور انسان در مکان از اصطلاح دازاین استفاده میکند که معنای آن، هستی در جهان یا زیست در جهان میباشد. مقالات هایدگر، ارائهکنندهی تجربهی معاصر انسانی به صورتی تراژدیک است که او در جستوجوی تسکین آن برآمده است. هایدگر در مقالهی «چیز»، در خصوص اثاثیهی منزل که آن را چیزها (اشیاء) مینامد، بحث میکند و از ارتباط با اشیاء بهعنوان مفروضات هستی، سخن به میان میآورد؛ و بر احساس حضور ملموس هستی در مکان، تأکید میکند. وی در مقالهی «ساختن باشیدن اندیشیدن» این فرضیه را مطرح میکند که معماران و مورخان تمایل دارند تا معماری بیشتر از طریق زیباییشناسی بررسی شود و کمتر از طریق حق تقدم افرادی که آن را ساخته و در آن سکونت مییابند، مورد مداقه قرار گیرد. چراکه وی معتقد است که بسیاری از کتب معماری، ساختمانها را بر اساس ویژگیهای بصری ارزشگذاری میکنند که این فهم از معماری را ناکافی میداند. برای هایدگر، مکانها از طریق کاربرد و تجربه، درک میشوند.
هایدگر در جملهای، ارزش و جایگاه مکان را اینطور بیان میکند: گوهر هر فضا برخاسته از نه خود آن فضا که از مکانهای آن است. از دیدگاه او، انسان مدرن برای مدت مدیدی باور داشت که علم و فناوری، او را از وابستگی به مکان رهانیده است که این باور، به یک اغفال انجامیده است و آلودگی و آشفتگیهای محیط، ناگهان بهصورت یک مکافات ظاهر شده است و بهواسطهی این مکافات، موضوع مکان اهمیت راستین خود را بازیافته است. از دیدگاه او، انسان مدرن ممکن است که یک ساختمان را تسخیر کند، اما با آن، احساس درخانه بودن و یا نزدیکی نکند. ضمن اینکه زندگی در یک کلبهی جنگلی، نقشی محوری در اندیشهها و زندگی او داشته است. درحالیکه او فکر میکرد که در جامعهی امروز، معماری صرفاً بهعنوان عامل تولیدکنندهی عناصر بصری نگریسته میشود، کلبهی جنگلی خود را اینگونه معرفی میکند: تنها زمانی میتوانیم بسازیم که قادر به سکنیگزیدن باشیم. زومتور در مانیفیست معماریاش «معماری متفکر» تجلیل هایدگر از تجربه و احساس را بهعنوان ابزارهای سنجش، منعکس میکند.
• فهرسـت مطالـب کتـاب «هایدگر برای معماران»:
هایدگر برای معماران
پیشگفتار ویراستار مجموعه
مقدمه
فصل اول: پیادهروی در کوهستان
فصل دوم: قرارگاه هایدگر
فصل سوم: تفکر هایدکر در باب معماری
مقاله چیز (شیء)
نزدیکی
آنگونه که به نظر میرسد
چیز (شیء) و ابژه
عناصر چهارگانه (پیششرطهای ساحت وجودی)
جمع کنندگی (گردآورندگی)
هستی نزدیک به چیزها
ساختن سکنیگزیدن (باشیدن) اندیشیدن
معماری کافی نیست
ساختن و سکنیگزیدن
ساختن، سکونت کردن و عناصر چهارگانه
پل
تعریف مکان در زبان آلمانی و انگلیسی
چگونه یک مکان رخ میدهد؟
لبههای مکان
ارزشگذاری تجربه فراتر از ریاضیات
مکانهای طرحریزیشده
کلبه جنگل سیاه
بومیگرایی رمانتیک
انسان شاعرانه سکنی میگزیند
سنجش شاعرانه
حسسازی
اصالت
فصل چهارم: هایدگر و معماران
آبهای بخارآلود
تخصص حرفهای
سنت دیگر معماری مدرن
بازنمایی و معنا
منطقهگرایی
رقص تجربه
پدیدارشناسی و خطمشیها
تخیل بیمار
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
- • جلد ۷؛ کتاب «کانت برای معماران»:
نویسنده: دایان مورگان
مترجم: دکتر سعید حقیر
ناشر: انتشارات کتاب فکرنو
تاریخ انتشار: ۱۳۹۹
شمارگان: ۵۰۰ نسخه
تعداد صفحات: ۱۸۴
قیمت: ۳۵/۰۰۰ تومان
پیشگفتار نویسنده:
این کتاب، معماران را با امانوئل کانت، فیلسوفی با آثاری سرشار از دغدغهٔ دائم اندیشیدن به جهان، در مقام امری واحد و تکاملیابنده آشنا میکند. بهزعم کانت، در این جهان پویای به هم تنیده، انسانها باید در مقام سوژههایی مرتبط و مسئول و بهشکلی متقابل نسبت به این جهان، عمل کنند. کانت با توجه به اندیشههای آیندهنگر و اخلاقی- سیاسی، متفکری است که به روشنی از معماری سخن میگوید. این امر نشان میدهد که چگونه اندیشههای او به صورت بهجا و خلاقانه در جهانی که هماکنون ساکن آنیم و باید خردمندانه متوجهش باشیم، ثمر میدهد.
کانت دیدِ روشنگرانهٔ خود را در هدف عمدهٔ فلسفهاش با استفاده از استعارهای معمارانه پایهگذاری کرد: «خانهٔ مسکونی مناسب». فارغ از ساخت «قلعهای بر فراز آسمانِ خیالی» یا «برج سرگیجهآوری که به بهشت میرسد»، کانت میگوید که هدف خاضعانهاش ساختِ «خانهای امن برای ماست»؛ خانهای که به شکل شایستهای پاسخگوی همزمان کمبود منابع در زمین و نیازمان به اصولی ثابت و مستحکم باشد؛ همچنین این کتاب به بررسی مفاهیم جهانشهری کانت میپردازد، مفاهیمی که با در نظر گرفتن حقایق جغرافیایی، مبنی بر محدودیت عرصهٔ زمین و منابع طبیعی در قلمروی زمینی ما، به مسئله سیاست، از افقی جهانی مینگرد. با توجه به ضرورت موضوعی توسعهٔ پایدار، چنین متون کانتیای برای معماران امروز اهمیتی به خصوص دارند.
دانشجویان معماری که برای برقراری ارتباط میان نظریه و عمل آموزش دیدهاند، از کانت بسیار خواهند آموخت. فیلسوفی که پروژههای انتقادیاش، برای اطمینان از این موضوع که چقدر و مهمتر از آن، چگونهایدهها میتوانند اثری سازنده بر کل جهان و همچنین بر ما در مقام عاملانی پویا در آن داشته باشند، بقا و مانایی ایدهها را بررسی میکند و آنها را میآزماید.
دایان مورگان؛
استاد مطالعات فرهنگی در دانشکده هنرهای زیبا، تاریخ هنر و مطالعات فرهنگی، دانشگاه لیدز بریتانیا
پیشگفتار مترجم:
…
مطالعه اولیه کتاب مرا با متنی بهغایت پیچیده مواجه کرد. متنی که برداشتی کاملاً شخصی از نظر نویسنده کتاب (دایان مورگان) از ادراکش در مورد کانت است. در حقیقت ادراک دایان مورگان از کانت یک ادراک یگانه است که احتمالاً خود کانت هم به آن واقف نبوده است. ولی چه باک از این اندیشه ناب. مگر نه آنست که کانت ما را به اندیشیدنی بیحد میخواند. پس چرا نباید بر روی اندیشههایش نظری چنان متفاوت افکند که گویی کانت دیگری متولد شده است.
شاید بزرگترین ویژگی کانت در شکستن دو دستگاه فلسفیای بود که هزاران سال بیهیچ بحثی پایگاه دریافت حقیقت در نزد انسان را تجربه حسی (آمپریسیسم) یا خرد (راسیونالیسم) میدانستند.
امانول کانت به ما نشان داد که میبایست پای از مرز فلسفه امپریسیست و راسیونالیست فراتر گذاشت. او مردی بود که این مایهها و مواد خام را در بزرگترین دستگاه اندیشهای که همسنگ اندیشه افلاطون است باهم ترکیب کرد و به جهان عرضه نمود؛ و به این معنا میتوان او را بزرگترین فیلسوف دوران مدرن دانست.
اساس کار راسیونالیستها و امپریسیستها پس از دوران رنسانس باآنکه خود با یکدیگر در تضاد بودند، اندیشهٔ علمی بود که فیلسوفان نیز همین اندیشه علمی را با حرارت و شدت بیشتری رواج میدادند.
جالب آنست که کانت هرچند با این دو مکتب به بهصورت رسمی توافقی نداشت، ولی بر حقانیت اندیشه علمی صحه میگذاشت و به ویژه اندیشههای علمی نیوتن را پذیرا بود. کانت در واقع و بدون هیچ بحثی، بزرگترین کسی است که رسماً اولین فیلسوف مدرنیته خوانده میشود چون مسیر حرکت فکری فلاسفه را در مغرب زمین تغییر داد و بانی مکتب ایدهآلیسم آلمانی بود. – هرچند که برتراند راسل با این مطلب موافق نبود.
فلسفه «کانت» بر تمام اندیشه قرن نوزدهم مسلط بود و هیچ مسلک فلسفی تا این حد تأثیر و نفوذ نداشت. تأثیر کانت بر دنیای فلسفه پس از خود تا حدی است که شخصاً معتقدم که تمامی فلسفه بعد از کانت حاشیهایست بر فلسفه او. در واقع تمام فعالیت فلسفی «کانت» بر مبنای شکلدهی به فرمی جدید و منطقی از «اندیشه انتقادی» بود. او با نگارش کتاب «نقد خرد ناب» در سال (۱۷۸۱) اندیشه انتقادی را تا به امروز حاکم بر اندیشهها و نظرها کرد.
کانت نه با راسیونالیستها توافق داشت و نه با امپریسیستها. اختلافنظر کانت با راسیونالیستها در این بود که وی به کشف قوانین طبیعت صرفاً از طریق عوامل دقیق و مشخصی که خرد آدمی قادر به درک آن است، معتقد نبود. اختلافنظر «کانت» با امپریسیستها نیز در این بود که میگفت، کشف قوانین طبیعت صرفاً با مشاهده و تجربه صورت نمیپذیرد. به اعتقاد وی، به راستی طبیعت قوانین خود را به آدمی عرضه نمیکند، بلکه این آدمی است که با ذهن خود و یا دقیقتر بگوییم با مفاهیم ذهنی خود به کشف قوانین طبیعت میپردازد. از این رو، بیمناسبت نیست که از گفته سی. ای. لوئیس صاحبنظر انگلیسی-آمریکایی استفاده شود که پس از کانت «نظم جهان به ذهن وابسته شد».
به عقیده کانت، هرکس طبیعت و قوانین آن و جهان و رویدادهای آن را برحسب مفاهیم ذهنی خود تعبیر میکند و در واقع حقیقت در بیرون از آدمی وجود ندارد و تنها در ساحت ذهن آدمی است که حقیقت معنا میشود. او معتقد است که نه از طریق آمپریسیسم و نه از طریق راسیونالیسم، نمیتوان به «حقیقت» رسید. برای تحصیل و تولید «حقیقت» طریق ثالثی وجود دارد که از هر دو طریق فوقالذکر کاراتر است. چراکه این نظریه نه به دنبال کسب حقیقت و نه به دنبال پایگاهی برای دریافت حقیقت در نزد آدمی است. بلکه در این نظریه ما حقایق را میسازیم و تا زمانی این حقایق برای ما حقیقت محسوب میشوند که نقد مؤثری بر آن وارد نشده باشد. به این معنا، با نقد است که حقیقت «بود» خود را تغییر میدهد و به حقیقتی دیگر تبدیل میشود؛ بنابراین ما نهتنها که حقیقتی نداریم بلکه پایگاهی نیز برای دریافتش به معنای مطلق آن نمیشناسیم. در عوض مکانیسمی برای تولید حقیقتها داریم. این نظریه که به کریتیسیسم معروف است، از مبانی اساسی اندیشه کانت است که بعدها در ایدهآلیسم آلمانی بسیار مورد استفاده قرار گرفت؛ و تمامی فلسفه مدرن را بر پایه خود نهاد.
کانت در کتاب «سنجش خرد ناب» (۱۷۸۱) کار ناقد را چون کار داوران در دادگاه میداند و تا به آنجا پیش میرود که در پیشگفتار ۱۷۸۱ کتاب، روزگار خود را عصر انتقاد میخواند: “دوران ما، دوران واقعی سنجش [انتقاد] است که همهچیز باید تابع آن باشد.”
او در مقالهٔ «روشنگری چیست؟» به این نکته توجه کرد که: روشنگران کوشیدند تا نقادانه روزگار خودشان را بازشناسند؛ یعنی ادراک امروز را مسئلهٔ مهم فلسفه دانستند.
چنین به نظر میرسد که اندیشه انتقادی مفهومی جداناشدنی از مدرنیته است. این نکته را میتوان در کار کانت که بهحق میباید او را «فیلسوف مدرنیته» خواند بازیافت. مدرنیته بر اساس نقد سنتها شکل گرفته است و همواره استوار به سخن نقادانه پیش رفته است. حکم کانت بیشک به معنای «بیداری از خواب دگماتیسم و گذر به اندیشه انتقادی» است.
نگاه اصلی کانت این است که بدون انتقاد دقیق، نباید هیچچیز را پذیرفت و پیش از ارزیابی حدود، شناخت ارزشی را نمیتوان مسلم انگاشت. او در سه کتاب مهم خود به سنجش یا نقادی خرد ناب، خرد پراتیک و نیروی داوری پرداخت. از زاویه دید کانت هر سنجشی به ضابطه و سنگ محکی نیاز دارد؛ و میتوان به جرأت ادعا کرد که تمام تلاش فلسفی کانت و بنیان عظیم فکری او در دستیابی به آن سنگ محک بود.
تفاوت اساسی او با سایر روشنگران در این بود که سایرین «نقادی» را از «بیرون داوری کردن» و توجه به متن و یا کنش یا ایدهای همچون ابژه میدانستند. حالآنکه برای کانت نقادی، کنشی است در سوژه و یا در درون ذهن.
از دید کانت خرد، خود را نیز داوری میکند و میسنجد و به همین لحاظ عنوان کتاب «سنجش خرد ناب» دارای ایهام بزرگی است؛ چراکه خرد ناب هم کنش سنجش را به انجام میرساند و هم خود سنجیده میشود و فاعل این سنجش در عنصری خارجی نیست بلکه خودِ خرد است؛ پس میتوان ادعا کرد که نقادی کانت نقد از خود مدرنیته است.
کتاب حاضر با نگرشی بدیع سعی داشته که نقد هوشمندانه و در عین حال پیچیدهای از نگاههای فلسفی کانت به معماری داشته باشد و برای این کار آن را در پنج فصل مورد مطالعه قرار داده است:
در فصل اول این کتاب به کانت به مثابه شهروندی در زادگاهش مینگرد. شهروندی که در نگاه مورگان علیرغم معمولی بودنش اصلاً یک شهروند عادی نیست، او هرگز شهرش را ترک نکرده و رفتار ساعتوارش او را به موجودی متمایز در شهر بدل کرده است. در ضمن شهر او (کونیگسبرگ) نیز از نگاه نویسنده دارای ویژگیهای فلسفی خاصی است. به این ترتیب نویسنده سعی میکند رابطه معنایی خاصی میان مفهوم مکان و کانت برقرار کند. در فصل دوم نویسنده سعی کرده رابطهای میان اندیشه انتقادی کانت و معماری برقرار کند هرچند که شاید برداشت او با کانت در اندیشه انتقادی چندان همخوان نیست لیکن تلاش موفقی است از یک متفکر معاصر. فصل سوم کتاب بسیار پرحجمتر و بهغایت عمیقتر است. در این فصل به نسبت معماری و زیبایی از نگاه کانت میپردازد. در این فصل نویسنده مبانی زیباییشناسی کانت را بهگونهای تبیین میکند که ما ناگزیر از پذیرش مصادیقش در معماری میشویم. روشی که ما را بیشتر به یاد راهکارهای شوپنهاور در مباحثه میاندازد تا یک روش کانتی. کتاب در فصل چهارم دو موضوع جذاب دیگر از اندیشه کانت را به میان میکشد یکی بحث امر والا و دیگر نگاه جهانمیهنانه کانت را. در این فصل مورگان تلاشی باشکوه در راستای توصیف تفاوت میان امر زیبا و امر والا از نگاه کانتی دارد. تلاشی درخور ستایش که این فصل را از بقیه فصول کتاب خواندنیتر میکند. در این راستا با استفاده از متریالهای فصل اول، بحث جهانمیهنی کانت را به امر والا نسبت میدهد؛ و در فصل پنجم ساخت جهانمیهنانه کانتی را با انجام مقایسهای میان اندیشههای فلسفی کانت و اندیشههای مهندسی باکمینستر فولر به تطابق میکشد. قیاسی که شاید بهزعم برخی معالفارق ولی برای من مستدل و جذاب است.
دکتر سعید حقیر؛
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران
پائیز ۱۳۹۸
• فهرسـت مطالـب کتـاب «کانت برای معماران»:
پیشگفتار مترجم
پیشگفتار نویسنده
پیشگفتار ویراستار مجموعه
مقدمه
حالا چرا کانت؟
فصل اول: مکانیابی کانت
شهر کونیگسبرگ/ کالینگراد
فصل دوم: کانت، پروژه انتقادی و معماری
چه چیزِ معماری در قیاس با سایر هنرهای بصری متمایز است؟
آیا یک خانه لزوماً باید عمودی باشد؟
آیا خانه لزوماً مستحکم و ثابت است؟
سر به فلک کشیدن: ساخت برج چندمنظوره
فصل سوم: موقعیت ارزشمند معماری و نسبتش با زیبایی
آیا معماری برای زیبا بودن امری بسیار واقعی است؟
زیبایی متوجه چیست؟
امر زیبا، رؤیای آرمانی و جهانِ «واقعیِ» فرهنگ مصرفی
فصل چهارم: از امر والا تا جهانمیهنی
سنجش امر والا و رابطهاش با معماری
امر والا، طبیعت و مفهوم گسترشیافته از معماری
فصل پنجم: ساخت جهانمیهنانه؟ «جغرافیای سیال» و «اندیشهٔ جامع»
نقطهنظر جهانی و معماری
تنش به مثابه نیروی ساختی
نتیجهگیری: معمارانِ آیندهٔ متحد
لینک مرتبط: انتشار مجموعه کتب ۶ جلدی «اندیشمندان برای معماران»
دریافت تصویر
منبع خبر: www.MemarNews.com
مطالب معمارنیوز را در کانال تلگرام معمارنیوز دنبال نمایید.
هرگونه استفاده از مطالب اختصاصی این سایت بدون کسب اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد.
share Memarnews content