انتشار کتاب «گفت و گوی معمارانه»
- شنبه, دی 16, 1396, 13:33
- اخبار معماری, کتب معماری
- ثبت نظر
اختصاصی، معمارنیوز- انتشار کتاب «گفت و گوی معمارانه»
تألیف: یوجین راسکین/ تصاویر: رابرت آزبرن
ترجمه: محمدرضا جودت
ناشر: نشر و پژوهش شیرازه کتاب
تاریخ انتشار: زمستان ۱۳۹۶
تیراژ: ۵۰۰ نسخه
قیمت: ۱۸۰۰۰ تومان
توضیح پشت جلد کتاب:
در معماری، مانند بسیاری از حرفه و مشاغل دیگر، گرایشی به ردوبدل کردن اصطلاحات انتزاعی وجود دارد. واژه هایی مانند سبک، مقیاس، و ریتم چهب سا دوجینی ارجاعات دارند، که برای نمونه، سه نفر که راحت درباره سبک صحبت می کنند، دقیقاً نمیدانند که با سه دیدگاه جدا از هم درحال صحبت اند، و ما معماران نیز «با چشم بندِ» رابرت آزبرن، مانند آن است که روی ابرها نشسته و با احساس تمام سخن میرانیم.
اینگونه بحث های پادرهوا که به علت اصطلاح های انتزاعی رخ می دهد اغلب اوقات مبهم و تعریف نشده باقی می مانند؛ در واقع کسی دقیقاً نمیداند درباره چه چیزی صحبت میکند. یوجین راسکین، دوازده مورد از این اصطلاح ها را درنظر گرفته و آنها را از هوا بر زمین آورده است، و به مدد ابزار معناشناختی محکم به چهارمیخ کشیده است؛ و همراه با طنز و هوش مؤلف، معطوف های ملموس و خاص در مورد آنچه که پیش از این مبهم ترین واژه ها در واژگان ما بودند، به دست داده شده است.
مقدمه مؤلف کتاب:
درک کنونی ما از جهان و خودمان، درحالی که هنوز به شدت ناچیز است، اما در اثر کار مین-کوفسکی، اینشتاین و مخترعانِ نظریه های کوانتوم، که فرضیاتشان به کلی جایگزین فرضیات سنتیِ نیوتونی، اقلیدسی و ارسطویی شدها ند، بسیاری از مسائل دیرینه ازجمله مسئله اتم، که اکنون روش نزدیک شدن به آنها مشخص شده است به ناگاه قابل حل شده اند.
البته، چنین گزارهای مستلزم تجدید نظر در زبان بود، زیرا زبان قدیمی اصطلاح های مناسب برای فرمول بندی جدید نداشت.* برای نمونه، زبان ریاضیات (در سطحی بالاتر)، در فرایند دربرگرفتن و استفاده از بیان های جدید که برای نمادین سازی نظریه های جدید ساختاری و رابطه ای جدید وجود داشتند و اختراع شده بودند؛ دچار تغییرات بسیاری شدند. در واقع، فیزیک، شیمی، ژنتیک، نجوم، زیست شناسی، باکتری شناسی، و تمام زمینه های مسائل علمی که در ریاضیات استفاده می شد، اساساً دچار تحول شدند. آنچه شناخته تصور میشد، به ناشناخته بدل شد، آنچه حقیقت بود، به افسانه بدل شد و آنچه اسرارآمیز بود دیگر اسرارآمیز نبود؛ ناممکن نه تنها ممکن شد، بلکه یکشبه به واقعیت عملی بدل گشت.
برای نخستین بار، خصوصیت درخور توجه مشترکی در تمام تحولات مربوط به علوم گوناگون، مشمول شخص«ناظر» («Observer»)، به عنوان جزء اجتنابناپذیر تمام محاسبات، فرمول بندیها، و شرایط لازم ساختاری و رابطه ای شد. برای نمونه، از آنجا که عمل اندازه گیری، مستلزم یک نفر اندازه گیر است، که از واحد اندازه گیری اختراع خاص خود استفاده میکند و چیزی را که باید اندازه گیری کند، خود انتخاب می کند و زمانی که اندازه گیری را متوقف میسازد، بی معنا به نظر میرسد که از چیزی طوری صحبت شود که گویی خود به خود دارای بُعد است. بُعد تعیین شده، زمانی معنا خواهد داشت که روش ها، انتخاب ها، و مقاصد شخص اندازه گیر (ناظر) را نیز جزء لاینفک آن به شمار آورد.
همچنین، محاسبه به ماشین حساب نیاز دارد، و کسی که، ضرورتاً، با دکترین ها، اهداف و روش ها آمادگی لازم را داشته باشد، بدون دکترین ها (مفروضات ریاضی)، اهداف و روش ها، محاسباتِ او بی معنی خواهند بود.
در یک کلام، علم، با تمام نظریه ها، تجربه ها، محاسبه ها، و نتایج اش، افزودن بر نقاشی، شعر، هضم غذا، و تولید مثل، همچون پدیدۀ رفتار انسانی پذیرفته شده است.
این گام به ظاهر ساده، نتایج شگرفی به بار آورده و بیشتر نیز به بار خواهد آورد. صرف نظر از زمینه های مطالعاتی که پیش از این اشاره شد، پزشکی (در جست وجوهایش در مورد عواملِ روان- جسمی) و روان پزشکی با ترک رویکرد پیشین عنصریشان به نشانه های بیماری، به نفعِ توجه به انسان از دیدگاهِ ارگانیسمی همچون کل، گام های بزرگی برداشته است. بیماری نیز، پدیده ای از رفتار انسانی است، و نباید به آن همچون موضوع شیمی، باکتری شناسی، و اعصاب شناسیِ صِرف نگریست.
گرچه ستاره ها و میکروب ها به دست بشر ساخته نشده اند (درک ما از آنها تنها ساخته و پرداختۀ ماست)، اما در این باره در مورد معماری نمیتوان تردیدی داشت؛ معماری کاملاً نتیجۀ رفتار انسان است. معماری ساختۀ دست بشر، مورد استفادۀ او، و مورد تحسین اوست. معماری گاهی نیز به دست بشر ویران، مورد استفادۀ غلط و موجب نفرت او شده است. برخورد با معماری بدون توجه به ویژگی های روانی و فیزیکی آنانی که آن را خلق و یا برای آنانی که خلق میگردد فقط مانند بحثی دربارۀ فوگ های باخ بین دو بوزینه است که هیچکدام نیز هرگز آنها را نشنیده است.
با وجود اینکه دانشمندان قرن ها از کمیت های فیزیکی، بدون اشاره به آموزه ها، روش ها، و توانایی های انسانها که آنها را می سنجند، انگار که واقعیت مطلق عینی اند سخن میگویند، معماران و منتقدان نیز از معماری انگار که چیزی جدا از انساناند صحبت میکنند. آنها بر “مقیاس” ، “ریتم”، “تناسب”، و جز آن، انگار که تمامی بهخودی خود وجود دارند، و میتوانند خوب یا بد، درست یا غلط، بدون اشاره به انسان و ماهیت روانی- فیزیکی اش باشند می نگرند. این بینش همچون اثر سرما در درجۀ زیر صفر بر روغن موتور، اثر حصار قفس مانند بر ماکیان، و همچون اثر چشمبند بر چشم، بر پیشرفت و درک معماری تأثیر گذاشته است. زمانی که مینکوفسکی و اینشتاین فرضیات فیزیک و ریاضیات را با مدنظر داشتن انسان بازگو کردند، روغن منجمد آب شد، دروازۀ قفس گشوده گردید، و چشم بند به زیر افتاد. درحالی که چنین چیزی ترکیبی تقریباً غامض و پیچیده است، اما چه بسا از جماعت “نوابغ” علمی زیادی خبر می دهد که تاکنون در خود پرورش داده است. جای امیدواری است که گسترشی به همان صورت و اصول در مورد مسائل معماری، تأثیری به همان سان نیروبخش و رهایی بخش، و نه تنها بر معماران بلکه بر تمام نوع بشر داشته باشد(که خواهی نخواهی، بیشتر به علت عرضۀ دائمیِ معماری است).
بنابراین، این کتاب تحقیقی بنابر ملاحظات روانی- فیزیکی در معماری است. موضوع وسیع و گسترده است، و گرچه من حدود هشت سال در آماده کردن اطلاعات سپری کرده ام، اما این کتاب چیزی بیش از یک پیشگفتار، ورود به مطلب و آغاز نیست. اما اگر مـوفق شده باشـم بـرخی از فرضیـات پایـه، فرمولبندی ها و اصول را، برای کار بیشتر، به قدر کافی بیان کرده باشم، تصور میکنم وقت خود را خوب سپری کرده ام.
همسو با این مقدمه، چنین پیداست که برخی از آنچه باید بگویم امر ساده و بدیهی به نظر می رسند (دستکم من چنین فکر میکنم)، به ویژه در صفحه های اول کتاب، که قصد من صرفاً بنا نهادن نکات اساسی است که کار خود را بعداً با تکیه بر آنها بپرورانم. به هرحال، ویژگی وسیع و انقلابی نتایج به دست آمده در این تحقیق به مثابه یک کل، با تأمل و تعمق دربارۀ آنها ظاهر خواهد شد.
من در این تحقیق، استفاده از روشِ “معناشناسی عام”*، که آن را برای پرداختن به بسیاری از جنبه های آموزها ی و زبانیِ معماری بسیار مناسب می دانم،(رفتار انسان در عمل!) را انتخاب کرده ام. در این انتخاب هم با مشکلات خاصی مواجه بوده ام. برای نمونه، ناممکن به نظر میرسید که بتوانم فرایندهای کامل معناشناختی را که استفاده می کنم در متن بگنجانم، زیرا چنین کاری توصیف مشروح واکنش های پی-زبانی و پی– معناشناختی، نظیر فرمول بندهای مربوط به “تعریف مافوق/ مادون” را ضروری مینمود، که تمامی به مقدار زیادی بر حجم مطالب و اطلاعات معمارانه افزوده و سنگینی می کردند. همچنین از این که از سویی خواننده را با وعدۀ گفتن چیزی دربارۀ معماری که احتمالاً به آن علاقه مند است ترغیب کنم و از سوی دیگر او را در حجمی از مطالب معناشناسی که هیچ دلیلی برای آن ندارم و چه بسا سرسوزنی نیز برای او اهمیت نداشته باشد غرق کنم، امری ریاکارانه به نظر میرسید، زیرا اگر او به این موضوع علاقه مند باشد میتواند برای فراگیری آن به نویسندگان ذی صلاح تر در این باره رجوع کند.
به این دلیل و دلایل دیگر، فرایندهای معناشناختی را عمدتاً خارج از متن درنظر گرفته ام و خود را به نتایج معمارانه ای که آن فرایند به گونۀ مناسب به دست می داده مقید کرده ام. چنین ارجاع های معناشناختی، آنگونه که من ضرورتاً انجام داده ام تا حد شرم آوری بیش از حد ساده شده اند، و من اینجا از تمام زباندانه ای جدی، به خاطر درنظر گرفتن چنین آزادی های ناموجه، خاضعانه پوزش می طلبم.
با این حال، با توجه به زمینۀ مهم بررسی، چندان بی توجه به این امر نیز نبوده ام، و در موارد مناسب (با پانوشت و ارجاع) هرجا که لازم بوده و از روش “معناشناسی عام” استفاده کرده ام به آن اشاره کرده و منظور خود را روشن کرده ام. اطمینان دارم، اگر خواننده ای به ترمیم یا بازسازی این روند علاقه مند باشد، این پانوشت و ارجاع ها سرنخ های لازم را به دست می دهند. متن معناشناسی که بیشترین استفاده را از آن کرده ام، کتاب علم و عاقلی (Sience and Sanity)، اثر یادمانی آلفرد کورزیبسکی است که با نیت هرچه دقیقتر معناشناسی انجام گرفته است.
یوجین راسکین، نیویورک، ژوئیه ۱۹۵۴
• فهرست مطالب کتاب:
مقدمه
معماری
سبک
وحدت
مقیاس
ریتم
اصالت
تناسب
تسلسل
ترکیب
کارکردگرایی
منش (شخصیت) و صداقت
لینک مرتبط: نشست رونمایی از کتاب «گفتوگوی معمارانه»
دریافت تصویر روی جلد
منبع خبر: www.MemarNews.com
مطالب معمارنیوز را در کانال تلگرام معمارنیوز دنبال نمایید.
هرگونه استفاده از مطالب اختصاصی این سایت بدون کسب اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد.
Follow Memarnews
share Memarnews content